May 30, 2011

Abe Mirza | Folk Hazaragi Singer




آبی میرزا که بسیاری ها اورا با نام دلارام و یا هم دختر مالستانی یاد کرده و یک زن هنرمند صاحب سبک میدانند، کیست؟ چرا نام او و آهنگهایی که به او نسبت داده شده است با نام آواز خوان دیگر هزاره، صفدر مالستانی پیوند خورده است؟ صفدر مالستانی چرا پذیرفته است آهنگهای او به اسم دختر مالستانی یا آبی میرزا شهرت پیدا کند؟
در سالهای اخیر، آواز خوانی با سبک و لهجه هزارگی، نه تنها در میان آوازخوانان هزاره افغانستان بلکه در میان سایر آوازخوانان این کشور نیز رواج چشمگیری پیدا کرده است. وجیهه رستگار، وحید قاسمی و اسد بدیع، نمونه هایی از سرشناس ترین آوازخوانان افغان اند که سروده هایی را با سبک و لهجه هزارگی اجرا کرده اند.
در این اواخر اما یک آهنگ جدید هزارگی، با اجرای دوگانه و ناشناس، در سایت های انترنتی پخش و با استقبال فراوانی روبرو شده است. استقبال از این آهنگ، بویژه در میان شنوندگان هزاره، از آن جهت قابل توجه است که شماری از شنوندگان، این آهنگ را به یکی از قدیمی ترین آوازخوانان زن هزاره یعنی آبی میرزا نسبت داده و یا حد اقل آن را پیروی و ادامه سبک این زن هنرمند و اما گوشه گیر دانسته اند. از محتوای این آهنگ جدید پیداست که اجراکنندگان آن خواسته اند غم غربت و دوری آوارگان افغان در ایران از وطن شان افغانستان را بازگو کنند
و اما آبی میرزا که بسیاری ها او را با نام دلارام و یا هم دختر مالستانی یاد کرده و یک زن هنر مند صاحب سبک میدانند، کیست؟ چرا نام او و آهنگهایی که به او نسبت داده شده است با نام آواز خوان دیگر هزاره، صفدر مالستانی پیوند خورده است؟ صفدر مالستانی چرا پذیرفته است آهنگهای او به اسم دختر مالستانی یا آبی میرزا شهرت پیدا کند؟


May 17, 2011

Chil Dukhtaran Aghai





خبر از ارزگان آورده کوتر
زکوچ رفتگان آورده کوتر
نمیدانم چیکه خونینه پر شی
غم چل دختران آورده کوتر.
*
چهل دختر، چهل کوتر، چهل رنگ
نشسته هر یکی بر شاخه ای سنگ
ده دست هر کدام شی نامۀ سرخ
چراغی، پرچمی، شور دل تنگ.
*
سبکبالان و سرخیلان اندوه
تفنگدارن سنگ و سوته و جو
پس از جنگ و گریز و آتش و دود
یکه یکه برفتند تا سر کوه.
*
پس پشت شی فقط چند خانه مانده
دو تار مو میان شانه مانده
از پشته قندهار تا دشت ششپر
فقط چند توغی ویرانه مانده.
*
سر کوتل سیا زاغا نشسته
تمام راه روود ره اوغو بسته
به لاخ کوه چهل گیسو حمایل
مسافران بال و پر شکسته.
*
شیرین سر خیل آن بالا نشسته
چنین می خواند با ساز شکسته
دختر ازرگی ده چنگ اوغو!؟
الیگو ننگه، ده قورو نوشته.
*
تمام ارزگو ره غم گرفته
خانه خانه شی ره ماتم گرفته
زمین داور و شش برج و دو دی
همه ره آتش گرفته، دم گرفته.
*
ده پای کوه تمام شی لاشه خوره
پاکستانی، هندی، اوغون کوره
تمام راه روود کوه ره بستن
راه دره دهان باز گوره.
*
پری از شاخ دولانه صدا کرد
شیرین با دختران یکجا دعا کرد
منیژه، تاج گل، زیبا، فریبا
ز صدق دل همه رو سون خدا کرد.
*
لشکر اوغونو نزدیک تر شد
کبوترها از این حرکت خبر شد
شیرین: زیبا، فریبا را بغل کرد
سفر کوتاه تر کوتاه تر شد.
*
کبوترها همه پرواز کردند
سفر سوی سفر آغاز کردند
عقابان بلند پرواز ازره
پر خونین شان را باز کردند.
*
تمام دره در فریاد گم شد
کبوترها به دردآباد گم شد
جوانی و غریبی و غم یار
همه در خاطر ناشاد گم شد.

Twitter Delicious Facebook Digg Stumbleupon Favorites More