آه از پرچمی که خونین است
مرگ یک قهرمان چه سنگین است
روح سر سبز باغ شد خاموش
مثل یک چلچراغ شد خاموش
آسمانِ رنج ما کجا شد
درد این قوم را خدا داند
دوستان!وقت،وقت احرام است
قصه ای عشق بی سر انجام است
هندو کش!گریه کن مزاری رفت
آن زلال همیشه جاری رفت
بلخ در سوگ و غزنه در گریان است
شب کابل شب شهیدان است
ای دریغ،از بلند قامت او
وآن علی گونه استقامت او
به نسیم بهار می مانست
به دم ذولفقار می مانست
حمزهُ انقلاب ما اوبود
آخرین انتخاب ما اوبود
آه ای دل ز دیده خون افشان
حمزه را کشتند حمزه کشان
دیگر ان کوهزاد با ما نیست
مرد جنگ و جهاد باما نیست
آنکه چون کوه استقامت داشت
خون او جوش صد قیامت داشت
صد چمن گل شکقته از خونش
وادی عشق گشته هامونش
این چه فریاد ها و زاریهاست
سنگر حق پر از مزاری هاست
او اگر نیست یاد او زنده است
ملت کوهزاد او زنده است
حرف آن استاد این باشد
مشت آن به که آهنین باشد.